مشخصات مجاهد شهید کاظم زینالی
محل تولد: تبریز
شغل: معلم
سن: ۲۷
محل شهادت: لنگرود
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳
کاظم زینالی در سال ۱۳۳۶درتبریزمتولد شد. تحصیلات متوسطه را در شهرخودش به اتمام رساند. در سال ۱۳۵۶برای دوره سربازی وارد سپاه دانش شد و به روستاهای لنگرود فرستاده شد. درمدت یک سال درسپاه دانش، بهعنوان معلم در روستاهای لنگرود تدریس کرد.
قبل ازدوره سپاهی دانش، از طریق مطالعه کتابهای صمد بهرنگی، کمی با دنیای سیاست آشناشد، بهخصوص با داستان ماهی سیاه کوچولو. در آشنایی با مجاهد شهید حسن نیکفر، که مسؤل مخابرات لنگرود بود به کانونهای کتاب وارد شد. با شروع تظاهرات ضدسلطنتی بهطور فعالی وارد تظاهرات شد.
دراین مدت با جوانان زیادی ازلنگرود آشنا شد و این پیوندش را با مردم آنجا بیشتر کرد. دوران یکساله سپاهی دانش او به پایان رسید، کاظم دیگر بهطور کامل در فعالیتهای ضد حکومت شاه شرکت میکرد. با علاقهای که به مردم لنگرود پیدا کرد، در این شهر ماندگار شد. بهرغم درخواست خانوادهاش برای برگشت به شهرش، او قبول نکرد و در همانجا ساکن شد. کاظم میگفت: من پیوند خاصی با مردم اینجا پیدا کردم و اصلاً احساس غربت نمیکنم.
کاظم پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، به مجاهدین پیوست. به جنبش ملی مجاهدین مراجعه میکرد و مقدارزیادی نشریه مجاهد میگرفت و به روستاهایی که آنجا معلم بود میبرد. به این ترتیب در آگاهی بخشیدن به مردم از وضعیت سیاسی جامعه و نقش نیروهای انقلابی درمبارزه با رژیم نقش زیادی داشت.
در تبلیغات انتخاباتی کاندید مجاهدین، بسیار فعال بود. درسطح شهر، بهدلیل اینکه جوان غیربومی بود و تصمیم گرفت بعد ازپایان سربازی در شهرلنگرود بماند، شناخته شده بود. حمایتش از مجاهدین، او را بیشتر به مردم شناساند. از سال ۵۹، که سرکوب توسط رژیم گستردهتر شد، کاظم کمتر در شهرعلنی میشد، اما به فعالیتهایش ادامه میداد.
تا اینکه در یکی از ترددات، کاظم دستگیرشد و به زندان لنگرود منتقل شد. ازآنزمان او بهدلیل اینکه فردی شناخته شده بود، بسیارمورد شکنجه واقع شد. اما در اردیبهشت۶۳ صحنه امتحان وفاداری به آرمان آزادی فرا رسید. پاسداران جنایتکار و دادستانی رژیم، ساعت ۱۰ صبح حوالی میدان اصلی شهر را بستند. چند طناب دار از ماشین بیرون کشیدند.
درحالی که عربده جنگ جنگ تا فتح کربلا از تمام دستگاههای تبلیغاتی رژیم سرداده میشد، تصمیم گرفتند که زهر چشمی از مردم بگیرند. پاسداران و دیگر دژخیمان، سه تیرک اعدام را آماده کردند. سه زندانی را چشم بسته از ماشین خارج کردند. اطراف محل اعدام را محاصره کرده و سه زندانی مقاوم را به طرف طناب دار بردند. لحظاتی دیگر، سه مجاهدی که با مقاومت خود، پاسداران آدمکش را به ستوه آورده بودند را با طناب دارحلق آویز کردند.
این تلاشی بود که عنصر مقاومت و پایداری در جوانان و دیگر زندانیان سیاسی را نابود کنند. آیا آن کس که تا آخرین لحظه مقاومت کرد و بهخاطر آرمانش جان خود را فدا نمود نابودشدنی بود؟!. به این ترتیب کاظم زینالی به همراه دوتن دیگراز هواداران فعال مجاهدین، هرمزعزیزی، علی شعبانی در ۹اردیبهشت۶۳ درشهر لنگرود سربهدارشدند.
خونهای مجاهدین و مبارزین آرمانخواه، هرگز از جوشش بازنمیماند و در تمام این سالیان، روح عصیان و اعتراض جامعه ایران در پیکار با رژیم ولایت فقیه بوده است.
متاسفانه از اين شهيد قهرمان، اطلاعاتى نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را میشناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند
مریم رجوی: راستی اگر این مجاهدین و مبارزین به نام آزادی سینه سپر نمیکردند، و اگر مسعود رجوی ارتجاع سیاه آخوندی را به مصاف نمیخواند، چه نامی از ایران و ایرانی بر جا میماند؟
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر