۱۳۹۷ آذر ۲۸, چهارشنبه

مجاهد شهید بهروز مربی


مشخصات مجاهد شهید بهروز مربی
محل تولد: تبريز
تحصیلات:‌ ديپلم
سن: 24
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: 1367

♦️ 🌷 🌷 عکس سنگ مزار این شهید قهرمان به تازگی به دست ما رسیده است.



با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ آذر ۲۱, چهارشنبه

مجاهد شهید ابراهیم علیزاده سعید


مشخصات مجاهد شهید ابراهیم علیزاده سعید
محل تولد: تبريز
تحصیلات: دانش آموز
سن: 20
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: 1360

♦️ 🌷 🌷 عکس سنگ مزار این شهید قهرمان به تازگی به دست ما رسیده است.


اكنون زمان برخاستن است
اكنون زمان اوج گرفتن 
اكنون زمان دگرگوني و يكيشدن.
و اينك من رقصان و در پرواز
ميبينم خويشتن خويش را 
زير پاي خويش ...
تا كه سپيده بردمد!

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ آذر ۱۵, پنجشنبه

خون شقایق بر خاک اشرف - جاودانه فروغ اشرف، مجاهد شهید مهدیه مددزاده


مشخصات مجاهد شهید مهدیه مددزاده
محل تولد: جلفای آذربایجان
شغل: شهيدان سرافراز اشرف
سن: 32
تحصیلات: -
محل شهادت: شهر اشرف
تاریخ شهادت: 1390

تولد ۱۳۵۸ ـ جلفای آذربایجان
شهادت: ۱۹فروردین ۱۳۹۰- اشرف
تاریخ ورود به اشرف: خرداد ۸۷
تحصیلات: لیسانس کامپیوتر نرم افزاری

ای زندگان خوب پس از مرگ
خونینه جامه‌های پریشان برگ برگ
سرگذشت شما را
به کوه و دشت
بر برگ گل
به خون شقایق نوشته‌اند.

«من یک مجاهد اشرف‌نشان هستم و افتخار می‌کنم، با تمام اشرفیان همصدا می‌شوم و پرچم هیهات را بلند می‌کنم

والّذین اهتدوا زادهم هدًی وآتاهم تقواهم» سوره محمد. قرآن مجید. آنان که هدایت را جستجو کردند هدایتشان کردیم.

خواستم اول!، سپس جویان شدم بهر این رهیافتن پویان شدم
بی‌طلب، رهیافتی، در راه نیست رهنوردی، کار هر گمراه نیست». - ا ز تعهدنامه مجاهد شهید مهدیه مددزاده

مهدیه مددزاده از آن کسانی بود که ابتدا خواست. سپس به جستجو برآمد، در پی آن دوید و آن‌گاه آن را یافت و بهای راهیافتگی را پرداخت، و سرانجام رسید. کلام خودش از هر توصیفی گویاتر است:
«از خدا می‌خواهم مرا در مسیرم ثابت قدم کند و لیاقت جنگیدن و شهادت را به من بدهد و همیشه برای این راه یافتگی هزاران بار خدا را شکر می‌کنم… اشرف مثل شیر می‌غرد و همه را به لرزه در می‌آورد ولی خودش با هیچ بمبی حتی تکان نمی‌خورد

بار خدایا مرا جزء آن مجاهدان و جزء آن بندگانت قرار بده که این رهبری را داشته باشم و نزد خلقم روسفید گردم. و تا آخرین قطره خونم و تا آخرین نفس‌هایم از ارزشهای این سازمان نگهبانی و محافظت خواهم کرد»
- از نامه مجاهد شهید مهدیه مددزاده به رهبر مقاومت


مهدیه مددزاده همراه و همدوش برادر قهرمانش اکبر در روز نوزدهم فروردین در راه دفاع از خاک اشرف، به‌شهادت رسید، مهدیه و اکبر با عشق به‌آزادی میهنشان، با پای سر به سوی برج شرف و آزادی ایران، اشرف شتافتند و در فروغ اشرف به ستارگان تابناک و جاویدان آسمان مبارزات مردم ایران تبدیل شدند. به جرعه‌یی از این عشق در نامه خودش به مریم رجوی نگاه می‌کنیم:
«سلامی به گرمی عشق شما و هزار خواهری که هیچ وقت فکر نمی‌کردم که یک روزی بین اینها باشم اما آتش عشق شما آنقدر گسترده است که تا به شهر ما تو جلفا رسید و از کوچه‌های گرگر گذشت و به خونه‌ها رسید و دیگر بی‌تابی و رسیدن به شما… بود و بس».

آری، نور و گرمای آتش عشق به میهن و مردم که از اشرف می‌تراود، بر همه جا می‌تابد و پیام برخاستن و جستن و پیمودن را به همه جا می‌برد و همه جانها و دلهای بی‌قرار هم‌چون دل و جان مهدیه و برادران و خواهرانش را پر می‌کند. درود بر عزم آنها که هم‌چون مهدیه و اکبر، برای آزادی میهنشان بپا می‌خیزند و از شرف ایران و ایرانی دفاع می‌کنند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ آذر ۱۲, دوشنبه

مجاهد شهید ابراهیم نمونه خواه


مشخصات مجاهد شهید ابراهیم نمونه خواه
محل تولد: تبريز
تحصیلات: دانشجوي مهندسي
سن: 27
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: 23-6-1363

♦️ 🌷 🌷 عکس سنگ مزار این شهید قهرمان به تازگی به دست ما رسیده است.


ابراهیم نمونه خواه فرزند اسدالله در سال ١٣٣٦ در تبريز بدنيا آمد.  پس از دوران تحصیلات دبیرستان وارد دانشگاه شد.
او در سال ١٣٥٥ با نمرات عالى در دانشكده برق و الكترونيك دانشگاه تبريز پذيرفته و از همان دوران دبيرستان با مطالعات زیاد با محافل روشنفكرى آشنا شد . بعد از ورود به دانشگاه در ارتباط  با عناصر فعال سياسى قرار گرفت. در قیام ضد سلطنتی با دیگر دوستانش نقش فعالی را در راه اندازی تظاهرات داشت.
هوش سرشار، شوخ طبعى و خونسردى بى مانند او زبانزد همه بود.
 در مواجهه با شرايط سخت مبارزه در ترسناكترين لحظات خونسردی و اعتماد به نفس خود را از دست نمی‌داد. 
همزمان با اوجگيرى قيام ٥٧ با سازمان مجاهدين خلق بيش از پيش آشنا و اين رابطه عميق براى او تا لحظه شهادتش ادامه داشت. 
بعد از پيروزى قيام به‌صورت تمام وقت مشغول فعاليت درتشكيلات سازمان مجاهدين شد.
ابراهیم در ٣٠ خرداد سال ٦٠ در چهارراه شريعتى شهر تبريز دستگير و به دادگاه انقلاب (مجاور زندان تبريز) منتقل شد، با اينكه او توسط اوباش لباس شخصى و بدون شناسايى قبلى دستگير شده بود، بشدت مورد شكنجه‌های مختلف براى گرفتن اطلاعات قرار گرفت . يكى از شكنجه هايى كه در مورد اين قهرمان خلق انجام شده بود بريدن پوست گلويش بود بطوري كه دهها بار با يك چاقوى تيز تهديد به بريدن سرش می‌کردند و بعدها جاى زخمها مانند گردنبندى سفيد در گلويش دیده میشد؛ بالاخره با مقاومت بي نظير و عدم شناسايى ارتباطش با مجاهدین، به‌عنوان يك هوادار ساده جان سالم بدر ميبرد اما با اين حال حبس ابد گرفت.
 به‌محض ورود به بند ٩ زندان شروع به برآورد وضعیت کرده و با بقیه هواداران سازمان ارتباط بر قرار کرد و دژخیمان زندان از دستش کلافه شدند و پس از مدتی  در خرداد ٦٢ بازجوها بند مزبور را منحل و نفرات آنرا (كه در حدود ٦٠ نفر بودند) با بند ٣ گانه (حدود ٩٠٠نفر) ادغام کردند.
ورود ابراهیم و یارانش  به بند سه گانه باعث بالا رفتن روحیه جمعی دربند شد و پس از مدت کوتاهی با بقیه هواداران سازمان در زندان ارتباط برقرار کرد و تشکیلات سازمان را براه انداختند. 
سرانجام در پاييز ٦٢ با يورش مسلحانه سپاه پاسداران و بازجوها به مقاومت داخل زندان بيشتر زندانيان در داخل زندان دوباره دستگير و راهى انفرادى شدند.
ابراهیم به‌عنوان نفر اول بهمراه ٩ مجاهد ديگر مسئوليت كل قضايا را بعهده گرفتند و جانهاى خود را فداى جمع كردند.
بازجوها ٦ ماه آنها را در انفرادى زندان و چند ماه در انفرادى سپاه تحت فشار قرار دادند تا بلكه خللى در اراده آنها ايجاد كنند اما آن ١٠ نفر به غير از عشق به خلق و خالق و سازمانشان حرف ديگرى براى دژخيم نداشتند. 
سرانجام در تاریخ  ٢٣ شهريور ٦۳ ابراهیم نمونه خواه و ۹ مجاهد دیگر (روز عيد غدير) در زندان تبريز تيرباران شدند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ آذر ۱۱, یکشنبه

مجاهد شهید سیدحسین معصومی


مشخصات مجاهد شهید سیدحسین (کمال) معصومی 
محل تولد: تبريز
تحصیلات: متوسطه 
سن: 18
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 1360

با خوشه هاي ياس آمده بودي
تأييد حضورت كس را باري به شانه نمي نهاد
بلور سرانگشتانت كه ده هِلالَك ماه بود
در معرض خورشيد از حكايت مردي ميگفت
كه صفاي مكاشفه بود
و هراس بيشه غربت را
هجا به هجا دريافته بود (شاملو– از مجموعه در آستانه– در آستانه 2)

هراس بيشة غربت رو هجا به هجا دريافته بود و به سوي زدودن اين هراس گام برميداشت. روياش روزي بود كه با خوشه هاي ياس خوشبختي به ديدار دلهاي  زخمي مردم بره و بهشون نويد پيروزي و آزادي رو بده. از فرزندان سردار و سالار ملي بود و خون حنيف توي رگهاش مي جوشيد. 

سيد حسين  معصومي در ديماه 1342 در يك خانوادة نسبتاً فقير در تبريز متولد شد. چند سالي نگذشته بود كه همراه خانواده اش از تبريز به شيراز رفتند و خانه اي در جنوبي ترين قسمت شهر اجاره كردند. رنج و مصيبت مردم اين مناطق محروم حسين رو به اين فكر انداخت كه علت و ريشة اين ظلم و جور چيه؟ هرجا رو كه نگاه ميكرد با صحنه هايي روبه رو ميشد كه قلبش رو به درد مي آورد و اين درد رفته رفته، به كينه يي انقلابي و به عزمي براي مبارزه با ديكتاتوري شاه تبديل شد. 

قله يي فتح شد. اما چه زود پيروزي را دزد بزرگ ربود و قله پيروزي را در دجاليت و شقاوت به باروي اسارت خلقي براي به تسليم كشاندنشان تبديل كرد. همتي به فراخي يك تاريخ دجاليت و دين فروشي و به استواري يك تاريخ فدا براي آزادي لازم بود تا دزد سفاك و منفورترين ديكتاتوري عالم و دنبالچه هايش را به زير كشد. نسلِ انقلاب دموكراتيك بايد براي آزادي خلقش با فدايي درخورِ قطعيتِ پيروزي، پا در راه ميگذاشت و دشواري رو برميگزيد و حسين معصومي نيز از اين نسل بود.

یادداشتی از شهید:  «من بخاطر آرمانهاي توحيدي مجاهدين به سازمان مجاهدين خلق پيوستم و در راه اين آرمانهاي توحيدي جان خود را خواهم داد.»

در يكي فرياد زيستن
پرواز عصياني فواره يي كه خلاصي اش از خاك نيست
و رهايي را تجربه اي ميكند
و شكوه مردن در فواره فريادي
زمينك ديوانه آسا با خويش ميكشد 
تا باروري را دستمايه اي كند
كه شهيدان و عاصيان يارانند
كه بارآوري را بارانند
بارآورانند
فريادي شو تا باران
وگرنه مرداران. (شاملو– از مجموعه ابراهيم در آتش بنام ”تمثيل”- ابراهيم 31)

خاطره يي از مجاهد شهيد سيدحسين معصومي
حسين دو تا خصوصيت برجسته داشت. يكي صداقت بي اندازه اش بود كه باعث جلب اعتماد ديگران و ايجاد صميميت ميشد، يكي هم ساده زيستي اش بود. در 3 ماهي كه باهاش بودم فقط از يه پيرهن استفاده ميكرد. شبها اونو مي شست و روزها ميپوشيد. چرا كه همة پول و امكاناتي كه داشت رو در راه مبارزه اش گذاشته بود. حتي پول كمي هم كه به عنوان هفتگي از خانواده اش ميگرفت رو به سازمان كمك ميكرد. هيچ وقت چيزي براي خودش نميخواست.

رژيم از هيچ دنائتي فروگذار نكرد. توطئه و چماقداري! و اين صحنة نبردي ديگر براي ميليشياي مجاهد خلق بود. ايستادن در برابر امواج وحشيگري و شكستن توطئه ها، براي افشاي چهرة فريبكارانة پير جماران! 
استواري و مقاومت حسين در برابر اوباش و چماقداراي خميني معروف بود. وقتي ايادي رژيم، با ژ-3 و چماق و باتون و سنگ حمله ور ميشدند، مثل كوه مي ايستاد و يك قدم هم عقب نمي نشست.
حسين معصومي، شبانه روز براي شناساندن كانديداي نسلِ انقلاب، مسعود رجوي، تلاش كرد. در اين گيرودار بود كه دستگير شد و به زندان افتاد.
توي زندان بازجوها همة تلاششون اين بود كه حسين رو از ادامة اين راه منصرف كنن. مثل همة مرتجعين خودشون رو نمايندة اسلام ميدونستند. شنيدم كه بهش گفته بودند: «به اسلام برگرد!» اما حسين قاطعانه بهشون جواب داد:
من در اين راه آگاهانه پا گذاشته ام. ما براي پول و مقام مبارزه نميكنيم. آيا شما فكر ميكنيد هميشه بر مسند قدرت خواهيد ماند؟! فكر ميكنيد تا كي خورشيد پشت ابرها خواهد ماند؟! و تا كي مرتجعين ميتوانند به عوامفريبي ادامه دهند؟! 

خاطره اي از همكلاسيِ مجاهد شهيدسيدحسين معصومي
حسين توي دبيرستان هم آروم و قرار نداشت. براي او دبيرستان سنگر جديدي براي مبارزه با ارتجاع خميني بود. چندين بار به اخراج از مدرسه تهديدش كردند امّا گوشش به اين حرفها بدهكار نبود. تا اينكه بالاخره مدير دبيرستان اخراجش كرد. همه فكرميكردند حسين حداقل يه مدت كنار ميكشه؛ اما ديديم كه نه تنها فعاليتهاشو كم نكرد، بلكه سراغ بچه هاي محل رفت و ذره يي عقب نكشيد. حسين خودش رو در برابر مبارزه، مردم و شهدا خيلي مسئول مي دونست و هميشه ميگفت:
«هرگز نبايد گذاشت خون نسرين رستميها، ذاكريها و هزاران شهيد گلگون كفن خلق پايمال شود. ما بايد راه آنها را تا به آخر ادامه دهيم و يك آن از فكر مبارزه غافل نباشيم.»

حسين در روز 30خرداد 60 به عهدش با شهداي راهِ آزادي، نسرينها و ذاكريها وفا كرد. روزي كه با فداي خون دهها ميليشياي خونين بال زمانش رسيده بود. آخرين اتمام حجت تاريخي با خميني و رژيم مرتجعش!

تظاهرات نيم ميليوني مردم تهران-30 خرداد1360  
خميني صراحتاً دستور تيراندازي به مردم  بيدفاع را داد.  
مجاهد قهرمان سيد حسين معصومي در روز 30خرداد 60 هدف گلوله هاي پاسداران خميني قرارگرفت و به شهادت رسيد.

فرازي از وصيتنامة مجاهد شهيد سيد حسين معصومي- 23 خرداد 60
«به نام خدا و به نام خلق قهرمان ايران و به نام شهيدان خلق كه در راه آزادي خلقهاي تحت ستم جهان جان دادند و به اميد پيروزي خلق… من سيد حسين معصومي، فرزند سيد محمود به شمارة شناسنامة 614 صادره از تبريز، با آگاهي كمال و با ديدي وسيع كه از سازمان مجاهدين خلق ايران دارم، تنها و تنها او را و ايدئولوژي او را پذيرا شدم و با جان و دل در راه آرمانهاي به حق سازمان مجاهدين خلق ايران قدم گذاشتم. به اميد نابودي ارتجاع… درود بر سازمان مجاهدين خلق ايران. مرگ بر ارتجاع.»

در نقاط عطف يك تاريخ ودر خطيرترين تصميمهاي بيفرصت
ما از يقيني مي آييم كه سوگندش به نام آزادي ممهورست
و ايمانش از جنس پولادست
تا گرمابخشترين عشق را به ميهماني قلبهاي فرزندان اين ميهن ببريم.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید


۱۳۹۷ آذر ۱۰, شنبه

مجاهد شهید همایون برومند


مشخصات مجاهد شهید همایون برومند
محل تولد: تبریز
تحصیلات: متوسطه
سن: 20
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: 1360

♦️ 🌷 🌷 عکس سنگ مزار این شهید قهرمان به تازگی به دست ما رسیده است.



متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید