۱۳۹۹ تیر ۳۱, سه‌شنبه

مجاهد شهید محمدتقی رهنمانیا


مشخصات مجاهد شهید محمدتقی رهنمانیا

محل تولد: تبريز
سن: ۳۰
تحصیلات: ديپلم
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

محمدتقی رهنمانیا سال ۱۳۳۷در تبریز متولد شد. او تحصیلات دیپلم خود را به پایان رسانده و در بازار تبریز مشغول به کار شد. پدرش از تجار و قطب‌های مشهور بازار تبریز بود. او از طریق پسر عمویش داوود از سال ۱۳۵۵با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد. در سال ۵۸بطور تمام وقت در بخش بازار و اصناف کار می‌کرد و مسئول این بخش بود.
او در تابستان ۱۳۶۰دستگیر و به ۱۲سال حبس محکوم شد. سپس حکمش تقلیل یافت ولی به‌خاطر موقعیت حساس اجتماعی‌اش در بازار او را آزاد نکردند. از ویژگیهای این شهید قهرمان، ساده زیستن و کمک بدون نام و نشان به دیگران بود. خانواده محمد، مرفه بودند و او از جمله کسانی بود که به‌ لحاظ ملاقات و امکانات در مضیقه نبود. اما او در بند همیشه با حداقل امکانات زندگی می‌کرد و هر چه برایش می‌آوردند به بچه‌های دیگر می‌داد. همیشه خودش را برای شرایط سخت‌تر و برای هر ابتلا و آزمایشی از پیش آماده می‌کرد.
ایمان او به آرمان مجاهدین و علاقه خاص به مسعود رجوی او را به یک رزمنده و مجاهد بی‌بازگشت تبدیل کرده بود. او همیشه خندان بود. حتی بلافاصله پس از هر ضربه و شکنجه‌ای، باز هم چهره‌اش خندان بود و با استقامت بی‌نظیر خود، سرداری از سرداران در میان زندانیان سیاسی بود که به دیگران روحیه می‌داد، آن‌چنان در پایداری و حفاظت از آرمانها و مواضع سازمان مجاهدین قاطع بود که پاسداران از هیبت و ابهت او هراس داشتند و کمتر به خود اجازه می‌دادند که به او چیزی بگویند.
او در طول پروسه زندان همواره دشمن را از خودش مأیوس می‌کرد. او از عناصر اصلی تشکیلات زندان بود و با اجرای ورزش روزانه و جمعی، روحیه مقاومت را ترویج می‌کرد. هم‌چنین با سنت برگزاری برنامه‌های جمعی و شعر و ترانه‌خوانی و به‌طورخاص ترانه‌های مقاومت فلسطین که خودش می‌خواند؛ نشاط و سرزندگی ایجاد می‌کرد که سکوت سرد دیوارهای زندان را در هم می‌شکست. او در به‌کار گیری امکانات زندان و استفاده از زمان طوری تنظیم می‌کرد که از تمامی فرصت‌هایش استفاده می‌کرد و همین راه و رسم را نیز بین هم‌زنجیرانش ترویج کرده بود.
با افزایش همین فعالیتها بود که دژخیمان مستأصل، محمد را با تعدادی دیگر از بچه‌های مقاوم به بند ۹ (بند تنبیهی) منتقل کردند، در آنجا به‌شدت تحت فشار قرار دادند، اما محمد هم‌چنان روحیه مقاوم خود را داشت تا این که در جریان قتل‌عام زندانیان تبریز با همان رشادت و قاطعیت صحنهٴ آخرین نبرد خود را با دشمنان خدا و خلق رقم زد و با انتخاب آرمان آزادی مردم ایران و کلمه مقدس مجاهد، داغ ننگ تسلیم و ذلت را بر سینه آخوندهای مرتجع نهاد و به عهد خود با خدا و خلق وفا کرد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ تیر ۲۲, یکشنبه

مجاهد شهید ستار منصوری


مشخصات مجاهد شهید ستار منصوری

محل تولد: اهر
سن: ۳۴
تحصیلات: ديپلم
شغل: معلم
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۶/۱

ستار منصوری سال ۱۳۳۳ در اهر و در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد. او معلم روستا بود، هنگام دستگیری، سرپرستی مادر پیرش را به عهده داشت. از این نظر بسیار به او فشار آوردند که تسلیم شود . اما او با روحیه‌یی بسیار انقلابی با مشکلات برخورد می‌کرد. مزدوران او را به بند۶ زندان که محل زندانیان عادی بود تبعید کردند. رفتار ستار در آن جا به اندازه‌یی بر روی آنان مؤثر بود که زندانیان عادی چند هزار تومان جمع کردند و یک شب زیر بالش ستار گذاشتند تا به سازمان مجاهدین برساند.
ستار بعد از تحمل شکنجه‌ها در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال۶۷ سربه‌دار شد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ تیر ۱۵, یکشنبه

مجاهد شهید جمشید مردمی


مشخصات مجاهد شهید جمشید مردمی

محل تولد: تبريز
سن: ۳۰
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۵/۱

جمشید مردمی در سال ۱۳۳۷در تبریز چشم به جهان گشود. او تحصیلات خود را در یک خانواده کارگری در خیابان منجم تبریز تا سیکل ادامه داد. سپس در کارخانه تراکتورسازی تبریز مشغول به‌کار شد. وی در شهرتبریز در زمینه ورزش کشتی در وزن ۵۷کیلو برای چندین سال قهرمان شناخته‌شده‌یی بود. جمشید علاوه بر کشتی در رشته کوهنوردی نیز از قهرمانان شناخته‌شده بود و کوه‌های استان را وجب‌به‌وجب می‌شناخت از جمله کوه بهلول، کوه می‌شو، کوه دند، کوه سهند، سبلان و کوه بابک که به‌عنوان راهنمای گروه‌های کوهنوردی عمل می‌کرد. 
او از سال ۱۳۵۴از طریق دوستانش با سازمان مجاهدین آشنا شد و فعالیت سیاسی خود را علیه رژیم شاه آغاز کرد. وی از عناصر فعال در جریان انقلاب ضد سلطنتی بود و به‌دلیل فعالیت‌هایی که در بین کارگران و تشویق آنها به مبارزه علیه رژیم شاه داشت مدتی نیز دستگیر و زندانی شد. بعد از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ بلافاصله در ارتباط نزدیک‌تری با بخش کارگری سازمان در تبریز قرار گرفت و از مسئولین کارگری در کارخانه تراکتورسازی تبریز بود. جمشید در سال ۱۳۵۸در تشکیل شورا در کار‌خانه نقش فعالی داشت. او بعدها به همین دلیل نیز اخراج شد. وی به هنگام اخراج به یکی از همرزمانش گفت: «خیلی خوب شد، از این به بعد دیگر تمام‌وقت می‌توانم به فعالیت سیاسی تبلیغی برای سازمان بپردازم» و ازآن‌پس او در همه صحنه‌های فعالیت در دفاع از آزادی در مقابل تهاجم چماقداران حاضر و مدافع مجاهدین بود، از جمله این فعالیتها، در حمله‌ای که توسط کمیته سرکوبگر به سرکردگی مزدوری به‌نام مال جعفر به انجمن دانش‌آموزان مسلمان هواداران سازمان شده بود، جمشید به‌تنهایی در مقابل این مزدور ایستاد و با او درگیر شد و درنهایت نیز مزدوران نتوانستند وارد انجمن بشوند. او که در میتینگ امجدیه در سخنرانی «چه باید کرد» برادر مسعود شرکت کرده بود در مقابله با تهاجم چماقداران رژیم در آن روز ایستادگی کرد و زخمی شد. جمشید در مراسم سخنرانی برادر مسعود در تبریز در معرفی کاندیدا‌توری سردار موسی خیابانی حاضر و از نفرات حفاظت بود. او در آن روز نیز توسط مزدوران زخمی شده بود. درنهایت جمشید حین فعالیت تبلیغی در سال ۱۳۵۹توسط مزدوران دستگیر شد و در بیدادگاه رژیم به ۱۵سال حبس محکوم شد. در زندان در جمع زندانیان مقاوم با شرکت فعال در برنامه‌های جمعی و به‌طور خاص با شرکت در ورزش در ارتقاء روحیه هم‌رزمانش تأثیرگذار بود. جمشید در سال ۱۳۶۵با اتمام محکومیتش از زندان آزاد شد و پس از آزادی از زندان به‌دنبال وصل ارتباط با سازمان و استمرار فعالیت‌هایش بود که موفق به وصل مجدد به سازمان شد. او در ادامه فعالیت خود به‌منظور پیوستن به صفوف رزمندگان ارتش آزادی در سال ۱۳۶۶به همراه دو تن دیگر از هم‌رزمانش در مسیر خروج از کشور دستگیر، و به ۱۲سال زندان محکوم شد. جمشید قهرمان در قتل‌عام سال ۱۳۶۷در آخرین صحنه نبرد خود با حاکمیت پلید آخوندی هم‌چنان بر عزم استوار خود بر سر آرمان آزادی مردم ایران و مجاهد ماندن ایستاد و مرگ سرخ‌فام را بر زندگی ذلت‌بار ترجیح داد و به عهد خود باخدا و خلق وفا کرد. یادش گرامی و نامش مشعلی فراراه پهلوانان و ورزشکاران قهرمانی شد که به‌دنبال آزادی خلق و میهن خود از چنگال حاکمیت رژیم جنایت‌کار آخوندی می‌باشند.
خاطره‌ای از مجاهد قهرمان جمشید مردمی در سال ۱۳۶۰در زندان تبریز، جمشید یکی از نفرات رابط تشکیلات زندان با بندهای دیگر بود. از جمله آموزش‌هایی که تشکیلات زندان برای نفرات در نظر گرفته بود آمادگی بدنی برای اجرای طرح فرار از زندان، به‌نام «طرح فرار بزرگ» بود. جمشید به‌عنوان مربی ورزش به بچه‌ها آموزش فنون کشتی می‌داد و روی آمادگی نفرات به‌منظور اجرای طرح فوق کار می‌کرد. به‌رغم این‌که فشار و سختی‌های زیادی را از طرف مزدوران رژیم تحمل می‌کرد و از نفراتی بود که مستمر تحت بازجویی و شکنجه قرار داشت، ولی شادابی و نشاط او از صفات و خصوصیات برجسته‌اش بود که در هیچ شرایطی آن را از دست نمی‌داد. او با ابتکارها و طرح‌هایی که در رشته کشتی داشت مشکلات و موانعی که از طرف زندانبان و مزدوران در مسیر پیشبرد مأموریت مشخص‌شده‌اش به وجود می‌آمد را کنار می‌زد و با پیشی گرفتن بر آن‌ها، راه گشایی می‌کرد. یکی از ابتکارهایش این بود که با یک طرح و برنامه مشخص موفق شد مسئولیت سالن ورزش زندان را به عهده بگیرد و در دستگاه سنتی پهلوانی در آن کار مرشدی و میدان‌داری می‌کرد و همه زندانیان سیاسی و عادی احترام خاصی به او می‌گذاشتند و او را دوست می‌داشتند. در یک‌ کلام جمشید ساده زندگی می‌کرد و به‌واقع کارهایی که در زندان انجام می‌داد در لحظه اول آدم نمی‌دانست که توسط او انجام‌شده است سمبلی از کار بی‌نام‌ونشان بود و هرگاه که در کنار او قرار می‌گرفتم در هر بند و یا هر سلول سرزندگی و سرشاری و شیرین بودن سختی‌ها را احساس می‌کردم. یکی دیگر از ویژگیهای اخلاقی جمشید فروتنی و تواضعش بود و به‌رغم این‌که از قهرمانان کشتی استان و مقام سوم کشور در وزن ۵۷کیلو شده بود، ولی هیچ‌وقت ندیدم که از خودش و از کارش تعریفی کرده باشد. همیشه در آرامشی از سکوت بود و اگر صحبت می‌کرد پرشور و با خنده ما را تحت تأثیر قرار می‌داد و همواره چهره آرام و خندان او برایم یادآور روحیه مقاومت و جوانمردی است.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ تیر ۱۲, پنجشنبه

درگذشت قهرمان پاکباز مجاهد خلق حسن علوی


مجاهد خلق حسن علوی پس از سه‌دهه نبرد و پایداری برای آزادی، بامداد پنجشنبه ۱۲تیر۹۹ بر اثر ایست قلبی درگذشت و به ‌یاران صدیق و شهیدش پیوست.
حسن متولد سال۱۳۲۹ در تبریز که در جوانی به‌استخدام ارتش درآمده بود در مهرماه ۱۳۵۹ در جنگ به اسارت نیروهای عراقی در آمد و پس از آتش‌بس برای آزادی مردم و میهنش از چنگال بدترین دشمن ایران و ایرانی به ارتش آزادیبخش پیوست.
از آن پس حسن بیش از ۳دهه را در صفوف مجاهدین با اخلاصی که همواره مورد تحسین همرزمانش بود در کلیه نبردهای ارتش آزادیبخش دلیرانه جنگید و در پایداری پرشکوه در اشرف و لیبرتی بسیار درخشید.
خانم مریم رجوی درگذشت این قهرمان پاکباز را تسلیت گفت و تأکید کرد همرزمانش جای او را با اعتلای ارزشهایی که در او می‌شناختند با رزم مضاعف برای رهایی میهن پر خواهند کرد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید