۱۳۹۷ اسفند ۹, پنجشنبه

مجاهد شهید منیژه سلماسی‌نیا


مشخصات مجاهد شهید منیژه سلماسی‌نیا
محل تولد: تبريز
شغل: تايپيست
سن: 23
تحصیلات: -
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

منیژه سلماسی‌نیا، در سال60 فعالیت خود را با میلیشیای دانش‌آموزی تبریز آغاز کرد. با توزیع نشریه و پخش اطلاعیه‌های مجاهدین به ترویج مواضع سازمان در میان توده‌های مردم پرداخت و در این مسیر همهٌ فشارها و ضرب و شتم مزدوران فالانژ را به جان خرید.پس از 30خرداد60 دستگیر شد و به‌مدت 2سال در شکنجه‌گاههای رژیم به‌سر برد. در مهرماه سال66 برای پیوستن به سازمان راهی منطقه شد. در یکانهای رزمی سازماندهی گردید و به کسب آموزشهای نظامی پرداخت.در دو عملیات آفتاب و چلچراغ شرکت داشت و در صحنهٌ نبرد رو‌در‌رو با دشمن، دلاوری و جسارت یک عنصر مجاهد خلق را نشان داد. در عملیات فروغ جاویدان با عزمی جزم قدم به میدان بزرگترین حماسهٌ تاریخ معاصر ایران نهاد و طی نبردی قهرمانانه به‌شهادت رسید.
«…‌‌هفت سال مقاومت خونین و پر رنج و شکنج، هفت سال مبارزهٌ بی‌امان علیه خونخوارترین دیکتاتور قرن، و هفت سال پیکار بی‌وقفه علیه نمایندهٌ هزار و پانصد سال ارتجاع و دجالگری و مدعیان کاذب دین و دیانت و… را پشت سر می‌گذاریم…اما این‌بار عزم بر آن است تا میوهٌ طلایی این درخت گلگون هفت‌ساله را که با خون سرخ میلیشیا، با خون تک‌تک مجاهدان آزادی و در رأس آن با خون پاک سردار شهید خلق موسی و بزرگ نمایندهٌ شرف و آزادگی زن انقلابی و موحد و الگوی تمامی زنان مجاهد، بارور گشته یک‌جا و به‌یکباره چیده شود و در جام زرین حقیقت تقدیم خلق قهرمان ایران… گردد…».یادداشت 27خرداد67

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ اسفند ۴, شنبه

مجاهد شهید سیدکمال حجازی


مشخصات مجاهد شهید سیدکمال حجازی
محل تولد: مرند
تحصیلات: ديپلم
سن: 23
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: 1364

جوانى ١٧ ساله و قوى هيكل، دانش آموز و اهل مرند بود، بسيار آرام با لبخندى هميشگى نقش بسته به صورت مردانه اش.
از تابستان ١٣٦٠با داشتن بيماري سخت و غيرقابل علاج صرع بى سر و صدا و بى ادعا مشغول گذراندن حبس ١٠ ساله اش بود، زندانى سلول ١٢ نفره بغلى ما، هر چند روز يكبار حمله صرع داشت كه با صداى دلخراشى همراه بود. دربين تختهاى آهنى به زمين ميافتاد و دندانهايش قفل ميشد، هم اتاقى هايش ميدانستند كه در چنين موقعى چه بايد بكنند، بلافاصله مسواكى را بزور در بين دندانهايش ميگذاشتند تا هم راه تنفس باز باشد و هم از زبانش محافظت كنند، در هنگام افتادن بخاطر برخورد با تختهاى فلزى هميشه روى سر و صورتش زخمهايى داشت ولى بچه ها هميشه آمادگى داشتند كه آسيب را به حداقل برسانند.
رويهم رفته زندان كشيدن كسى كه چنين مريضى سختى دارد و داروهاى قوى مصرف ميكند فقط و فقط براى يك رژيم ضد بشر قابل توجيه است.
۴ سال از دوران حبس كمال ميگذشت اما نه لبخندها و نه زخمهاى تازه و كهنه از صورتش كم نميشد تا اينكه ذينال تقوى دژخيم دادگاه تبريز كمال را براى مصاحبه بر عليه سازمان مجاهدين در مسجد زندان تحت فشار قرار داد، كمال نپذيرفت و تقوى جلاد او را به اميد بريدن بخاطر مريضى و تنهايى مستقيمأ به زندان انفرادى فرستاد. وقتى خبر به بند ٣ گانه رسيد با اينكه همه قبلأ ١٠٠٠ بار شقاوت از طرف رژيم ديده بوديم باز هم مورد كمال برايمان شوك آور بود. همخرج ، دوست و همشهرى كمال كه به پدر كمال هم قول داده بود كه مواظبش باشد، خودش را به دفتر پاسداران جلاد رساند و سعى كرد توضيح بدهد كه در صورت حمله صرع در سلول انفرادى چه اتفاقى براى كمال خواهد افتاد اما با تمسخر پاسدار روبرو شد، محمد كه كارگرى شريف با جثه اى كوچك بود در حاليكه اشك ميريخت گفت: اجازه بدهيد منهم بروم پيشش او تنهايى نميتواند او خيلى مريض است من به پدرش قول داده ام تنهايش نگذارم. اما چكش به آهن سرد چه ميتواند بكند. محمد نااميد و با چشمان پر از اشك برگشت همه زندانيان در بهت بودند. 
وقتى ٣ روز بعد خبر آمد كه كمال شهيد شده است غمى سنگين بر دلمان نشست ديگر كسى لبخند كمال را نخواهد ديد، او ديگر شرمنده پدرش نبود كه پاسداران هنگام دستگيرش تفنگ شكارى مجازش را به بهانه كنترل أوراق دزديدند و هرگز پس ندادند. اما او جاودانه شده بود و نشان داده بود اراده انسان بالاتر از هر ناتوانيست، من بعد از گذشت ٣٠ سال و ديدن غمهاى سنگينتر، هنوز روزى نميگذرد كه مظلوميت اين شهيد را بياد نياورم.
كمال در تنهايى دچار حمله صرع شده بود و چون كسى نبوده كمكش كند و مسواك در لاى دندانهايش بگذارد، با قطع شدن زبانش و خونريزى شديد و مسددود شدن مجارى تنفسى شهيد شده بود. جنايتى آشكار، بيرحمانه و عامدانه. به غير از كليت رژيم ذينال تقوى جلاد عامل مستقيم شهادت اين قهرمان خلق ميباشد.

درود به روح پاك كمال حجازى مجاهد پاكباز

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ بهمن ۲۸, یکشنبه

مجاهد شهید محمد محمدعلیزاده‌نیکو


مشخصات مجاهد شهید محمد محمدعلیزاده‌نیکو
محل تولد: تبريز
تحصیلات: ديپلم
سن: 23
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

محمد محمدعلیزاده‌نیکو در سال59 توسط برادرش با مجاهدین آشنا شد و فعالیتش را آغاز کرد. برادرش شهید مقدس، مجید نیکو بود که طی عملیات قهرمانانه انتحاری، آخوند مدنی نمایندهٌ جنایتکار خمینی را در تبریز مجازات نمود. محمد در گزارشی می نویسد: «در 20شهریور60 بعد از به هلاکت رسیدن مدنی جنایتکار توسط برادرم مجید ، به اتفاق پدرم ، کاظم و برادر دیگرم مسعود، دستگیر شدیم. در زندان آخوند موسوی تبریزی مسئول رسیدگی به پروندهٌ خانوادهٌ ما بود. او با شلاق و شکنجه از ما می خواست تا مصاحبهٌ تلویزیونی کنیم اما ما حاضر نشدیم. در زیر شکنجه دستهای پدرم را شکستند، گوشت پای برادرم رابریدند و پاسدار حسین بقالی پای من را سوزاند و با آب و روغن داغ شکنجه‌ام کرد. از من خواستند که گوشت برادرم را بخورم. عاقبت پدر و برادرم را به اتفاق 14مجاهد قهرمان دیگر در جلو چشمان خودم تیرباران کردند. و من پس از نزدیک به سه سال زندان و تحمل شکنجه توانستم با استفاده از یک فرصت فرار کرده و خودم را به سازمان برسانم... امیدوارم همچون قطرهٌ کوچکی از دریای بیکران خلق بتوانم وظایفم را در به ثمر رساندن اهداف انقلاب و جامعهٌ بی‌طبقهٌ توحیدی ادا کنم. به خون شهدا و رنج اسیران سوگند می‌خورم تا آخرین قطرهٌ خونم با مزدوران خمینی دجال بجنگم و انتقام خون شهدا را از آنها بگیرم. و انتقام خون پاک آنان و تمامی مجاهدان راه خلق و آزادی را خواهم گرفت. مرگ برخمینی دجال درود بر رجوی( مسعود و مریم) 67/2/24 » 
محمد قهرمان بلافاصله پس از پیوستن به ارتش آزادیبخش در یکانهای رزمی سازماندهی شد. و همانگونه که عهد بسته بود در سلسله نبردهای فروغ جاویدان، پرشور و رزمنده شرکت داشت و در جریان یکی از نبردها به‌شهادت رسید و خون پاکش را فدیهٌ راه آزادی خلق ومیهن کرد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید