۱۳۹۹ آذر ۳, دوشنبه

مجاهد شهید احمد قهرمان‌پور بناب


احمد قهرمان‌پور بناب سال ۱۳۳۹ در شهر بناب در آذربایجان شرقی چشم به جهان گشود. او تحصیلات متوسطه خود را به پایان رسانده بود. در سال۶۰ دستگیر شد و بعد از شکنجه‌های بسیار در آذرماه ۱۳۶۰ با شعارهای «درود بر رجوی  مرگ بر خمینی» به جوخه تیرباران سپرده شد.
یکی از مجاهدین شهید به نام رسول آبافت که شاهد صحنه دلاوری و قهرمانی احمد قهرمان‌پور در میدان تیرباران بوده در این باره نامه‌ای نوشته.
مجاهدخلق رسول آبافت نیز در سال۸۲ به شهادت رسید.
قسمتی از نامه مجاهد شهید رسول آبافت در مورد مجاهد شهید احمد قهرمان‌پور:
« اما دلم می‌خواهد قبل از اینکه از درد و رنج خودم برایتان بنویسم از شهدایی که در زندان با آنها بودم تعریف کنم... آری شهدا به‌نام مسعود به پای چوبه دار رفتند. آن‌هم شهدایی که با رنج و درد صد چندان بیشتر از من بزرگ شده بودند. شهیدی که مادرش در خانه‌های مردم نان می‌پخت از گرمای تنور خرج زندگی در می‌آورد و بدین وسیله او آن‌را بزرگ کرده بود و آخر سر هم به‌دست خمینی دجال اعدام شد. مجاهد شهید احمد قهرمان‌پور این چنین بزرگ شده بود.
قبل از رفتن به میدان تیرباران، همان کفش و پیراهنی را پوشید که صبح مادرش برای او آورده بود. مادرش از پول همان گرمای تنور، برای پسرش پیراهن و کفش خریده بود غافل از اینکه این آخرین دیدار و این کفش و لباسی‌است که احمد قرار است با آن به میدان تیرباران برود. احمد موقع رفتن به سمت میدان اعدام همراه با چهار مجاهد دیگر با شعار مرگ بر خمینی و درود بر رجوی حرکت کردند شعارشان تمام زندان را فرا گرفته بود و مزدوران سعی می‌کردند از شعار دادنشان جلوگیری کنند ولی آنها با صدای بلند فریاد می‌زدند: « درود بر رجوی، مرگ بر خمینی»
با این شعار از زندان خارج شدند و به سوی جوخه تیرباران رفتند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96



۱۳۹۹ مهر ۱۸, جمعه

مجاهد شهید حسین شهبازی

 


حسین شهباز کلیبر سال ۱۳۳۹ در تبریز به دنیا آمد بعد از گذراندن تحصیلات متوسطه وارد دانشگاه و در دانشکده پزشکی تبریز مشغول به تحصیل شد. در جریان انقلاب ضد سلطنتی با سازمان مجاهدین آشنا گردید و بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب در ارتباط نزدیک‌تر با بخش دانشجویی سازمان قرار گرفت و در فعالیت‌های سیاسی و تبلیغی علیه ارتجاع آخوندی شرکت داشت. در جریان همین فعالیتها بود که در زمستان۱۳۵۹ از طرف عوامل کمیته رژیم دستگیر و زندانی شد. او به ۱۰سال زندان محکوم گردید مقاومت او در زندان تحسین‌انگیز بود.

به‌نحوی‌که رژیم او را به جرم همین فعالیتها در داخل زندان دوباره به ۱۰سال زندان دیگر محکوم کرد. سپس او را به بند۹ زندان تبریز تبعید کردند. حسین عمده دوره اسارت خود را دربند۹ زندان تبریز گذراند. زندانیان این بند در شرایط سختی قرار داشتند و با اعمال محدودیت‌های خاص که برای شکنجه زندانیان مقاوم انجام میشد، مواجه بودند. به آنها در شبانه‌روز تنها ۲ساعت هواخوری و ۴مرتبه نوبت استفاده از سرویس می‌دادند. زندانیان حق دیدن همدیگر را نداشتند و حق نداشتند در اتاقی که هستند با همدیگر صحبت کنند.

حسین هرگاه ملاقاتی داشت اجناسی را که برایش آورده بودند بین بچه‌ها تقسیم می‌کرد. او در عین اینکه از سادگی و صفای بسیار زیادی برخوردار بود نسبت به مسائل سیاسی و ایدئولوژیک بسیار مسلط و حساس بود. اغلب کسانی که با او برخورد داشتند تحت تأثیرمناسبات انقلابی او قرار می‌گرفتند و خاطرات زیادی از او دارند. 

حسین در قتل‌عام سال۱۳۶۷با ایستادگی بر سر آرمان آزادیخواهانه مردم ایران و راه و رسم مجاهدین، به‌دست جلادان خمینی به‌شهادت رسید.

خاطره‌‌ای درباره مجاهد شهید حسین شهباز

اولین بار در یکی از روزهای گرم تابستان ۱۳۵۹حوالی ظهر بود که او را در خیابان بهار تبریز در حالی دیدم که در دستش تعدادی تراکت و اطلاعیه‌های سازمان بود و به‌تنهایی تلاش می‌کرد که آنها را بر روی دیوار نصب کند، رهگذری که ازآنجا عبورمیکرد، به او کمک کرد... تصویر این صحنهٴ انگیزاننده چنان در ذهنم نقش‌بست که بعد ازسالیان هیچ‌گاه از خاطرم نرفته است.

بعدها وقتی به بخش محلات منتقل شدم در یک کار مشترک بیشتر با او آشنا شدم. حسین مسئول پخش نشریه منطقه یک تبریز بود که شامل خیابانهای منجم، بهار، حکم‌آباد، عمو الزین‌الدین، فلسطین و خیابان نادری (قره آغاج) بود که ۲۰۰۰آبونه داشت. حسین دانشجوی رشته پزشکی بود و آن روزها دانشجو بودن آن‌هم در رشته پزشکی برای خود یک جایگاه و منزلتی در جامعه داشت ولی در مناسبات انقلابی، همه آنها برای حسین بی‌رنگ شده بود و به هنگام صحبت با دیگران آن‌چنان سرشار تنظیم می‌کرد که چنین ارزش‌هایی مثل طبقه، خانواده، تحصیلات و... دراو رنگی نداشت. حسین قبل از ۳۰خرداد ۱۳۶۰در تهاجم مزدوران سپاه به محل تجمع هواداران در یک‌خانه دستگیر و به زندان تبریز منتقل شد.

مدتی در بند۳ سه‌گانه و سپس به بند۲ سه‌گانه منتقل گردید و تا اوایل سال۱۳۶۱ در این بند باهم بودیم سپس ما را که ۷نفر بودیم به بند انفرادی منتقل کردند که از میان آن جمع حسین و غلامرضا اکبری نامدار جزو شهدای قتل‌عام۶۷ هستند. حدود ۴۰روز دربند انفرادی ماندیم. هدف دژخیمان رژیم از این کار درهم شکستن مقاومت ما و ایجاد رعب و وحشت در بین دیگر زندانیان بود طبق این طرح اگر در این ۴۰روز کسی حاضر به پذیرش به‌اصطلاح توبه و مصاحبه نمی‌شد اعدام می‌گردید ولی به‌یمنِ عنصر مقاومت و قهرمانانی هم‌چون حسین و غلامرضا اکبری، دژخیمان نتوانستند به هدف خوشان برسند و نهایتاً برای استمرار فشار و شکنجه ما را به بند۹ منتقل کردند، رژیم آن را دجالانه، بند ختم الله نام نهاده بود و معنی آن فشار و محدودیت‌های زیاد تا سرحد مرگ برای درهم شکستن مقاومت زندانی بود؛ ما در شرایط بسیار سختی قرارداشتیم ولی در همین شرایط نه تنها هیچ‌گاه شکوه و شکایتی از حسین ندیدم، بلکه آنچه دیدم لبخندهای زیبای او بود که هرگز از لبانش محو نمی‌شد. در آن شرایط سخت، دیدن او برای من اعتمادبه‌نفس و آرامشی توأم با اطمینان خاطر بود که درس پایداری و ایستادگی تا به آخر را می‌داد. هرگز تسلیم شرایط مرعوب‌کننده نشد و با روحیه‌ای سرشار از ایمان، شرایط را تغییر می‌داد و با ابتکاراتی که داشت در برنامه‌های جمعی و در ارتقاء مناسبات و ایجاد فضای پرنشاط در آن شرایط سخت و پیچیده، چه در بند و چه در سلول‌های انفرادی و... سکوت زندان و ارعاب زندانبان را درهم می‌شکست در پرداخت قیمت و مایه‌گذاری بدون چشم‌داشت در میان ما جلودار بود.

من هیچ‌وقت ندیدم او از خودش تعریفی کرده باشد و یا از خودش حرف بزند. عنصری بسیار مسئول و لنگری قابل تکیه و در برابر فشارها هم‌چون کوه و صخره‌ای استوار و آهنین بود. مادرش بعد از شهادت او گفت: «من که به فرزندم افتخار می‌کنم».

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

https://t.me/shahidanAzadai96



۱۳۹۹ مهر ۱, سه‌شنبه

مجاهد شهید علیرضا جهانپور


علیرضا جهانپور سال ۱۳۴۱ در شهر تبریز متولد شد. علیرضا ۱۹سال بیشتر نداشت که در دی‌ماه سال ۱۳۶۰ در ارومیه به شهادت رسید.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید                                          https://t.me/shahidanAzadai96


۱۳۹۹ شهریور ۱۴, جمعه

مجاهد شهید رحیم اشرف‌جهانی


رحیم اشرف‌جهانی سال ۱۳۳۳ در شهر آزادی‌ستان تبریز به دنیا آمد. او با گرفتن دیپلم وارد دانشگاه شد و در رشته مهندسی راه و ساختمان به تحصیل پرداخت. 
رحیم یکی دیگر از دانشگاهیان و قشر تحصیل‌کرده است که با شروع فصل اعدام و کشتار، اعدام شد. او در سال۱۳۶۰ و در تهران اعدام شد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ شهریور ۳, دوشنبه

مجاهد شهید علی‌اکبر چاپاری


علی‌اکبر چاپاری سال ۱۳۳۳ در شهر تبریز متولد شد. او از جمله دانشجویانی بود که بعد از کشتارهای سال۶۰ توسط حکومت آخوندی اعدام شد.
علی‌اکبر هنگامی که تنها ۲۷سال داشت در شهریور سال۱۳۶۰ در تبریز اعدام شد.
متاسفانه از اين شهيد قهرمان عکس، خاطره و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را می‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ مرداد ۲۴, جمعه

مجاهد شهید شیرین دل شیرمحمدی


شیرین‌دل شیرمحمدی سال ۱۳۴۳ در اهر متولد شد. او نقاش ساختمان و از جمله سربازانی بود که به ارتش آزادیبخش پیوسته بود. در روز اول آذر۶۶ در عملیات ارتش آزادیبخش در منطقهٌ عملیاتی پیرانشهر خود را تسلیم رزمندگان کرد. او بعداً‌ در نامه‌یی در روز ۲۷تیر۶۷ نوشت: «…‌طی مدتی که در پیش برادران مجاهد به‌سر بردم با راهنماییها و پیگیری برادران مجاهد و با مطالعات و تحقیقاتی که در مورد … خمینی نمودم به جنایتها و خیانتهای او پی بردم. ‌اکنون برای جبران گذشته، احساسات ملی و میهنی، مرا بر این واداشته تا در این برهه از زمان برای آزادی میهن و خلقم از چنگال رژیم ضدبشری خمینی دین خودم را ادا نمایم و حال خواستار پیوستن به ارتش آزادیبخش بوده تا بتوانم از این طریق خدمتی بنمایم». 
یکی از همرزمانش می گوید: «…‌شیرین‌دل در بین راه کرمانشاه به سربازان می‌گفت به مجاهدین بپیوندید. وقتی مردم از او سؤال می‌کردند تا کجا می‌خواهید بروید می‌گفت تا تهران. در درگیری رو‌درور با دشمن، تلاش می‌کرد تا فشنگی را هدر نکند و با دقت شلیک می‌کرد… در جریان همین درگیریها بود که گلوله‌یی به قلبش اصابت کرد و دقایقی بعد در اوج سرفرازی به‌شهادت رسید».

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

۱۳۹۹ مرداد ۱۱, شنبه

مجاهد شهید علی حقوردی ممقانی


مشخصات مجاهد شهید علی حقوردی ممقانی

محل تولد: تبريز
سن: ۲۹
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

مجاهد شهید علی حقوردی سال ۱۳۳۸ در تبریز متولد شد. او در ریخته‌گری و آهنگری مشغول به کار بود. علی در قتل‌عام۶۷ و اعدام سی هزار زندانی سیاسی در سال۶۷ اعدام شد.


با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ تیر ۳۱, سه‌شنبه

مجاهد شهید محمدتقی رهنمانیا


مشخصات مجاهد شهید محمدتقی رهنمانیا

محل تولد: تبريز
سن: ۳۰
تحصیلات: ديپلم
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

محمدتقی رهنمانیا سال ۱۳۳۷در تبریز متولد شد. او تحصیلات دیپلم خود را به پایان رسانده و در بازار تبریز مشغول به کار شد. پدرش از تجار و قطب‌های مشهور بازار تبریز بود. او از طریق پسر عمویش داوود از سال ۱۳۵۵با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد. در سال ۵۸بطور تمام وقت در بخش بازار و اصناف کار می‌کرد و مسئول این بخش بود.
او در تابستان ۱۳۶۰دستگیر و به ۱۲سال حبس محکوم شد. سپس حکمش تقلیل یافت ولی به‌خاطر موقعیت حساس اجتماعی‌اش در بازار او را آزاد نکردند. از ویژگیهای این شهید قهرمان، ساده زیستن و کمک بدون نام و نشان به دیگران بود. خانواده محمد، مرفه بودند و او از جمله کسانی بود که به‌ لحاظ ملاقات و امکانات در مضیقه نبود. اما او در بند همیشه با حداقل امکانات زندگی می‌کرد و هر چه برایش می‌آوردند به بچه‌های دیگر می‌داد. همیشه خودش را برای شرایط سخت‌تر و برای هر ابتلا و آزمایشی از پیش آماده می‌کرد.
ایمان او به آرمان مجاهدین و علاقه خاص به مسعود رجوی او را به یک رزمنده و مجاهد بی‌بازگشت تبدیل کرده بود. او همیشه خندان بود. حتی بلافاصله پس از هر ضربه و شکنجه‌ای، باز هم چهره‌اش خندان بود و با استقامت بی‌نظیر خود، سرداری از سرداران در میان زندانیان سیاسی بود که به دیگران روحیه می‌داد، آن‌چنان در پایداری و حفاظت از آرمانها و مواضع سازمان مجاهدین قاطع بود که پاسداران از هیبت و ابهت او هراس داشتند و کمتر به خود اجازه می‌دادند که به او چیزی بگویند.
او در طول پروسه زندان همواره دشمن را از خودش مأیوس می‌کرد. او از عناصر اصلی تشکیلات زندان بود و با اجرای ورزش روزانه و جمعی، روحیه مقاومت را ترویج می‌کرد. هم‌چنین با سنت برگزاری برنامه‌های جمعی و شعر و ترانه‌خوانی و به‌طورخاص ترانه‌های مقاومت فلسطین که خودش می‌خواند؛ نشاط و سرزندگی ایجاد می‌کرد که سکوت سرد دیوارهای زندان را در هم می‌شکست. او در به‌کار گیری امکانات زندان و استفاده از زمان طوری تنظیم می‌کرد که از تمامی فرصت‌هایش استفاده می‌کرد و همین راه و رسم را نیز بین هم‌زنجیرانش ترویج کرده بود.
با افزایش همین فعالیتها بود که دژخیمان مستأصل، محمد را با تعدادی دیگر از بچه‌های مقاوم به بند ۹ (بند تنبیهی) منتقل کردند، در آنجا به‌شدت تحت فشار قرار دادند، اما محمد هم‌چنان روحیه مقاوم خود را داشت تا این که در جریان قتل‌عام زندانیان تبریز با همان رشادت و قاطعیت صحنهٴ آخرین نبرد خود را با دشمنان خدا و خلق رقم زد و با انتخاب آرمان آزادی مردم ایران و کلمه مقدس مجاهد، داغ ننگ تسلیم و ذلت را بر سینه آخوندهای مرتجع نهاد و به عهد خود با خدا و خلق وفا کرد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ تیر ۲۲, یکشنبه

مجاهد شهید ستار منصوری


مشخصات مجاهد شهید ستار منصوری

محل تولد: اهر
سن: ۳۴
تحصیلات: ديپلم
شغل: معلم
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۶/۱

ستار منصوری سال ۱۳۳۳ در اهر و در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد. او معلم روستا بود، هنگام دستگیری، سرپرستی مادر پیرش را به عهده داشت. از این نظر بسیار به او فشار آوردند که تسلیم شود . اما او با روحیه‌یی بسیار انقلابی با مشکلات برخورد می‌کرد. مزدوران او را به بند۶ زندان که محل زندانیان عادی بود تبعید کردند. رفتار ستار در آن جا به اندازه‌یی بر روی آنان مؤثر بود که زندانیان عادی چند هزار تومان جمع کردند و یک شب زیر بالش ستار گذاشتند تا به سازمان مجاهدین برساند.
ستار بعد از تحمل شکنجه‌ها در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال۶۷ سربه‌دار شد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ تیر ۱۵, یکشنبه

مجاهد شهید جمشید مردمی


مشخصات مجاهد شهید جمشید مردمی

محل تولد: تبريز
سن: ۳۰
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۵/۱

جمشید مردمی در سال ۱۳۳۷در تبریز چشم به جهان گشود. او تحصیلات خود را در یک خانواده کارگری در خیابان منجم تبریز تا سیکل ادامه داد. سپس در کارخانه تراکتورسازی تبریز مشغول به‌کار شد. وی در شهرتبریز در زمینه ورزش کشتی در وزن ۵۷کیلو برای چندین سال قهرمان شناخته‌شده‌یی بود. جمشید علاوه بر کشتی در رشته کوهنوردی نیز از قهرمانان شناخته‌شده بود و کوه‌های استان را وجب‌به‌وجب می‌شناخت از جمله کوه بهلول، کوه می‌شو، کوه دند، کوه سهند، سبلان و کوه بابک که به‌عنوان راهنمای گروه‌های کوهنوردی عمل می‌کرد. 
او از سال ۱۳۵۴از طریق دوستانش با سازمان مجاهدین آشنا شد و فعالیت سیاسی خود را علیه رژیم شاه آغاز کرد. وی از عناصر فعال در جریان انقلاب ضد سلطنتی بود و به‌دلیل فعالیت‌هایی که در بین کارگران و تشویق آنها به مبارزه علیه رژیم شاه داشت مدتی نیز دستگیر و زندانی شد. بعد از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ بلافاصله در ارتباط نزدیک‌تری با بخش کارگری سازمان در تبریز قرار گرفت و از مسئولین کارگری در کارخانه تراکتورسازی تبریز بود. جمشید در سال ۱۳۵۸در تشکیل شورا در کار‌خانه نقش فعالی داشت. او بعدها به همین دلیل نیز اخراج شد. وی به هنگام اخراج به یکی از همرزمانش گفت: «خیلی خوب شد، از این به بعد دیگر تمام‌وقت می‌توانم به فعالیت سیاسی تبلیغی برای سازمان بپردازم» و ازآن‌پس او در همه صحنه‌های فعالیت در دفاع از آزادی در مقابل تهاجم چماقداران حاضر و مدافع مجاهدین بود، از جمله این فعالیتها، در حمله‌ای که توسط کمیته سرکوبگر به سرکردگی مزدوری به‌نام مال جعفر به انجمن دانش‌آموزان مسلمان هواداران سازمان شده بود، جمشید به‌تنهایی در مقابل این مزدور ایستاد و با او درگیر شد و درنهایت نیز مزدوران نتوانستند وارد انجمن بشوند. او که در میتینگ امجدیه در سخنرانی «چه باید کرد» برادر مسعود شرکت کرده بود در مقابله با تهاجم چماقداران رژیم در آن روز ایستادگی کرد و زخمی شد. جمشید در مراسم سخنرانی برادر مسعود در تبریز در معرفی کاندیدا‌توری سردار موسی خیابانی حاضر و از نفرات حفاظت بود. او در آن روز نیز توسط مزدوران زخمی شده بود. درنهایت جمشید حین فعالیت تبلیغی در سال ۱۳۵۹توسط مزدوران دستگیر شد و در بیدادگاه رژیم به ۱۵سال حبس محکوم شد. در زندان در جمع زندانیان مقاوم با شرکت فعال در برنامه‌های جمعی و به‌طور خاص با شرکت در ورزش در ارتقاء روحیه هم‌رزمانش تأثیرگذار بود. جمشید در سال ۱۳۶۵با اتمام محکومیتش از زندان آزاد شد و پس از آزادی از زندان به‌دنبال وصل ارتباط با سازمان و استمرار فعالیت‌هایش بود که موفق به وصل مجدد به سازمان شد. او در ادامه فعالیت خود به‌منظور پیوستن به صفوف رزمندگان ارتش آزادی در سال ۱۳۶۶به همراه دو تن دیگر از هم‌رزمانش در مسیر خروج از کشور دستگیر، و به ۱۲سال زندان محکوم شد. جمشید قهرمان در قتل‌عام سال ۱۳۶۷در آخرین صحنه نبرد خود با حاکمیت پلید آخوندی هم‌چنان بر عزم استوار خود بر سر آرمان آزادی مردم ایران و مجاهد ماندن ایستاد و مرگ سرخ‌فام را بر زندگی ذلت‌بار ترجیح داد و به عهد خود باخدا و خلق وفا کرد. یادش گرامی و نامش مشعلی فراراه پهلوانان و ورزشکاران قهرمانی شد که به‌دنبال آزادی خلق و میهن خود از چنگال حاکمیت رژیم جنایت‌کار آخوندی می‌باشند.
خاطره‌ای از مجاهد قهرمان جمشید مردمی در سال ۱۳۶۰در زندان تبریز، جمشید یکی از نفرات رابط تشکیلات زندان با بندهای دیگر بود. از جمله آموزش‌هایی که تشکیلات زندان برای نفرات در نظر گرفته بود آمادگی بدنی برای اجرای طرح فرار از زندان، به‌نام «طرح فرار بزرگ» بود. جمشید به‌عنوان مربی ورزش به بچه‌ها آموزش فنون کشتی می‌داد و روی آمادگی نفرات به‌منظور اجرای طرح فوق کار می‌کرد. به‌رغم این‌که فشار و سختی‌های زیادی را از طرف مزدوران رژیم تحمل می‌کرد و از نفراتی بود که مستمر تحت بازجویی و شکنجه قرار داشت، ولی شادابی و نشاط او از صفات و خصوصیات برجسته‌اش بود که در هیچ شرایطی آن را از دست نمی‌داد. او با ابتکارها و طرح‌هایی که در رشته کشتی داشت مشکلات و موانعی که از طرف زندانبان و مزدوران در مسیر پیشبرد مأموریت مشخص‌شده‌اش به وجود می‌آمد را کنار می‌زد و با پیشی گرفتن بر آن‌ها، راه گشایی می‌کرد. یکی از ابتکارهایش این بود که با یک طرح و برنامه مشخص موفق شد مسئولیت سالن ورزش زندان را به عهده بگیرد و در دستگاه سنتی پهلوانی در آن کار مرشدی و میدان‌داری می‌کرد و همه زندانیان سیاسی و عادی احترام خاصی به او می‌گذاشتند و او را دوست می‌داشتند. در یک‌ کلام جمشید ساده زندگی می‌کرد و به‌واقع کارهایی که در زندان انجام می‌داد در لحظه اول آدم نمی‌دانست که توسط او انجام‌شده است سمبلی از کار بی‌نام‌ونشان بود و هرگاه که در کنار او قرار می‌گرفتم در هر بند و یا هر سلول سرزندگی و سرشاری و شیرین بودن سختی‌ها را احساس می‌کردم. یکی دیگر از ویژگیهای اخلاقی جمشید فروتنی و تواضعش بود و به‌رغم این‌که از قهرمانان کشتی استان و مقام سوم کشور در وزن ۵۷کیلو شده بود، ولی هیچ‌وقت ندیدم که از خودش و از کارش تعریفی کرده باشد. همیشه در آرامشی از سکوت بود و اگر صحبت می‌کرد پرشور و با خنده ما را تحت تأثیر قرار می‌داد و همواره چهره آرام و خندان او برایم یادآور روحیه مقاومت و جوانمردی است.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ تیر ۱۲, پنجشنبه

درگذشت قهرمان پاکباز مجاهد خلق حسن علوی


مجاهد خلق حسن علوی پس از سه‌دهه نبرد و پایداری برای آزادی، بامداد پنجشنبه ۱۲تیر۹۹ بر اثر ایست قلبی درگذشت و به ‌یاران صدیق و شهیدش پیوست.
حسن متولد سال۱۳۲۹ در تبریز که در جوانی به‌استخدام ارتش درآمده بود در مهرماه ۱۳۵۹ در جنگ به اسارت نیروهای عراقی در آمد و پس از آتش‌بس برای آزادی مردم و میهنش از چنگال بدترین دشمن ایران و ایرانی به ارتش آزادیبخش پیوست.
از آن پس حسن بیش از ۳دهه را در صفوف مجاهدین با اخلاصی که همواره مورد تحسین همرزمانش بود در کلیه نبردهای ارتش آزادیبخش دلیرانه جنگید و در پایداری پرشکوه در اشرف و لیبرتی بسیار درخشید.
خانم مریم رجوی درگذشت این قهرمان پاکباز را تسلیت گفت و تأکید کرد همرزمانش جای او را با اعتلای ارزشهایی که در او می‌شناختند با رزم مضاعف برای رهایی میهن پر خواهند کرد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ تیر ۹, دوشنبه

مجاهد شهید شهلا احمدی


مشخصات مجاهد شهید شهلا احمدی 

محل تولد: تبريز
سن: ۳۱
شغل: معلم
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

خاطره‌ای درباره شهلا احمدی و بخشعلی صالحی:
هر هفته دو روز نوار ویدئویی سخنرانیهای رهبری مجاهدین و سایر نوارهای مربوط به مراسم و برنامه‌های سازمان را در توریست کمپ دهلی(پاتوق ایرانیان جدید‌الورود) پخش می‌کردیم. برنامه مورد استقبال شدید ایرانیان قرار گرفت و هربار چند ایرانی به ما مراجعه می‌کردند. یک روز بعد از اتمام برنامه خواهر و برادری که به تازگی از ایران آمده بودند مراجعه کردند و خواهان فعالیت شدند. بچه‌ها راهنمایی‌شان کردند و بعد از چند روز من برای اولین بار علی و شهلا را همراه پسر خردسالشان دیدم.
از همان بدو ورودشان آن چنان برخورد عاطفی و صمیمانه‌یی کردند که لحظات آن را هرگز فراموش نمی‌کنم. اصلا غریبه نبودند. گویا سال‌های سال است که همدیگر را می‌شناختیم. احساس راحتی می‌کردند و لبخند از لبانشان محو نمی‌شد. هنوز چند لحظه از نشستن آنها نمی‌گذشت که علی رو به من کرد و گفت: می‌خواهیم در دانشگاه ثبت‌نام کنیم منظورش را نفهمیدم. با تعجب نگاهش کردم. وقتی حالت مرا دید، دوباره خندید و گفت: منظورم دانشگاه بزرگ سازمان در منطقه است، ما می‌خواهیم دانشجوی این دانشگاه باشیم، بهایش را هر چه لازم باشد می‌پردازیم، می‌دانم بهایش گذشتن از مال و جان است، چه باک، ما می‌خواهیم به صدای مسعود و مریم پاسخ مثبت بدهیم و راه فلاح ما از ورود به این دانشگاه می‌گذرد، ما از این لحظه نفرات شما هستیم.
در ادامه صحبت‌های علی، شهلا گفت: خمینی همه چیز را نابود کرد، دیگر عشق و امید معنی ندارد، باید برویم تا بار دیگر لبخند را بر لبان کودکان بنشا نیم، بساط دار و درفش آخوندی را برچینیم، پرچم مقاومت را در جای جای میهن برافرازیم و... و بعد این شعر را خواند:
حسرت مبرم به خواب آن مرداب
کارام درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست باکم از توفان
دریا همه عمر خوابش آشفته است
همین‌طور هم شد. بلافاصله شروع به کار کرد. شهلا همراه با همسرش با جان و دل و از صمیم قلب، تا قبل از اعزام به منطقه با صلابت و پشتکار چشمگیری فعالیت کردند، در توزیع نشریه، افشاگری علیه رژیم آخوندی و هر کار دیگر، به راستی سر از پا نمی‌شناختند. 

در اواخر سال۶۶، به منطقه اعزام و در یگان‌های رزمی سازماندهی شد.
قسمت از وصیت‌نامه مجاهد شهید شهلا احمدی: «... بنا به حکم و وظیفه انسانی و با الهام از رهبران عقیدتیم مسعود و مریم و اعتقاد کامل به ایدئولوژی ناب توحیدی مجاهدین، این راه را با آگاهی کامل برای زیستن و جنگیدن در کنار رزمندگان دلیر مجاهد انتخاب کرده‌ام....».

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ تیر ۸, یکشنبه

مجاهد شهید مهدی حقی


مشخصات مجاهد شهید مهدی حقی

محل تولد: تبريز
سن: ۱۸
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

متاسفانه از اين شهيد قهرمان عکس، خاطره و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را می‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ تیر ۱, یکشنبه

مجاهد شهید لیدا منصوری


مشخصات مجاهد شهید لیدا منصوری

محل تولد: تبريز
سن: ۲۴
تحصیلات: ديپلم
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

لیدا منصوری در سال۵۹ در ارتباط با مجاهدین به فعالیت پرداخت. یکی از اعضای فعال انجمن دانش‌آموزان مسلمان تبریز بود. در اغلب کارهای تبلیغی شرکت داشت. مدتی در بخش محلات فعالیت می‌کرد. از میلیشیاهای پرشوری بود که همواره در دفاع از مراکز سازمان در برابر حملات چماقداران و اوباش ارتجاع، فعالانه حضور داشت. پس از شروع مقاومت انقلابی دستگیر و روانهٌ زندان شد. در اوایل بهمن‌ماه سال۶۵ از کشور خارج شد و به سازمان وصل گردید. سپس در تشکیلات خارج کشور مجاهدین، به کار پرداخت. چندی بعد به درخواست خودش به منطقه رفت و در یکانهای رزمی سازماندهی شد. از آن پس با سخت‌کوشی و صلابت بسیار در کسب آمادگیهای هرچه بیشتر برای شرکت در صحنهٌ نبرد رویاروی با دژخیمان خمینی تلاش کرد. او برای شرکت در صحنهٌ عملیات روزشماری می‌کرد و همیشه می‌گفت باید جای خالی تمام یاران شهیدم، همان قاصدکهای خونین‌بال میلیشیا، را در صحنهٌ نبرد رودررو پر کنم و به یاد و نام همهٌ آنها آتش قهر انقلابی مجاهد خلق را بر سر و روی مزدوران دشمن بریزم. سرانجام، با فرارسیدن زمان عملیات فروغ جاویدان، با چنین عزم و شوری به میدان شتافت. پس از چند روز رزم و حماسه، در یکی ازصحنه‌ها به خاک افتاد و خون پاکش را فدیهٌ رهایی خلق و میهنش کرد. 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ خرداد ۲۱, چهارشنبه

مجاهد شهید علی تبریزی


مشخصات مجاهد شهید علی تبریزی

محل تولد: تبريز
سن: ـ
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

متاسفانه از اين شهيد قهرمان عکس، خاطره و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را می‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ خرداد ۱۵, پنجشنبه

۱۳۹۹ خرداد ۷, چهارشنبه

۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۷, شنبه

۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۰, شنبه

مجاهد شهید جبرائیل یوسفی بیک‌جوان


مشخصات مجاهد شهید جبرائیل یوسفی بیک‌جوان

محل تولد: آذربایجان شرقی
سن: ۲۸
شغل: نقاش ساختمان
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

«…‌من جبرائیل یوسفی بیک‌جوان بعد از انقلاب، نشریه‌های سازمان را از بچه‌ها می‌گرفتم و مطالعه می‌کردم. قبل از ۳۰خرداد، فعالیت من توزیع نشریات و اعلامیه چسباندن بود. ‌در ۱۵اردیبهشت۶۲ توسط سپاه ضدخلقی دستگیر شدم و مرا به سربازی بردند. ‌در دیماه۶۴ به شهر بوکان مسافرت کردم و در آن‌جا توانستم به سازمان وصل شوم».از آن پس جبرائیل که به آرزوی خود دست یافته بود، با شوری وصف‌ناپذیر در میان مجاهدین به فعالیت پرداخت. با انگیزه و مایه‌گذار بود و از هر مأموریتی که به‌عهده‌اش گذاشته می‌شد، استقبال می‌کرد و به‌خوبی از عهدهٌ آن برمی‌آمد.پس از گذراندن دوره هنگ آموزشی، وقتی به او سلاح داده شد، گفت: «امروز یکی از باشکوهترین روزهایم بود که سالها آرزوی آن را می‌کرده‌ام؛ مسلح شدن به سلاح ظلمت‌سوز و اختناق‌شکن مجاهد خلق! امیدوارم تا آخرین نفس با خمینی ضدبشر بجنگم و تمامی روان و جانم را هدیهٌ مسعود و مریم رهبران ایدئولوژیک و عقیدتیم بکنم».
سرانجام این مجاهد پرشور در عملیات فروغ جاویدان به عهد خود با خدا و خلق وفا کرد و خون پاکش را فدیهٌ راه آزادی خلق و میهنش نمود.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۴, یکشنبه

مجاهد شهید ولی بهرامیان


مشخصات مجاهد شهید ولی بهرامیان

محل تولد: تبريز
سن: ۳۷
شغل: کارگر
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: شهریور ۱۳۶۷

الگوئی از سازش ناپذیری و روحیه مقاومت در مقابل خمینی پلید مجاهد شهید ولی بهرامیان(بهرامی) ۳۷ ساله از اهالی ملکان تبریز از مقاوم‌ترین زندانیان در زندان تبریز بود. یکی از روشهای رژیم سفاک خمینی برای در هم شکستن روحیه و مقاومت مجاهدین در زندان، نگه داشتن زندانی زیر حکم اعدام بود وبا همین جنگ روانی می خواستند روحیه ولی را درهم بشکنند. هر بار که گروهی از زندانیان را برای اعدام می‌بردند معلوم نبود آیا ولی را هم صدا می‌زنند یا نه؟ اما او نه تنها کوچکترین نشانه‌ای از ترس، اضطراب و نگرانی از خود نشان نمی‌داد بلکه با شادابی و نشاطی که داشت باعث بالا رفتن روحیه مقاومت و سرزندگی در سایرین هم می شد . در حکم صادره از به اصطلاح دادگاه انقلاب که بدست ولی بهرامیان داده بودند، نوشته شده بود «اعدام تعلیقی » . اما رژیم که هیچ سودی از این ترفند کثیف خود نبرده بود، فشار و جنگ روانی خود را روی ولی از طریق فشار آوردن بر خانواده وی ادامه داد و با دجالگری از طرفی آنان را در اضطراب برای اعدام فرزندشان قرار می داد واز طرف دیگر این امید واهی را در آنان دامن می‌زد که گویا به سادگی می‌توانند ولی را از اعدام و حتی زندان برهانند. مجاهد شهید ولی بهرامیان با متانت و صبری بی نظیر این دجالگری آخوند‌های پلید را نقش برآب کرد و باز هم دژخیمان خمینی را بور و زبون نمود. عاقبت در شهریورماه سال ۶۷ در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی او را نیز به شهادت رساندند.

مریم رجوی: قهرمانان قتل‌عام‌شده، امروز جسم‌شان در میان ما نیست، مزارشان ناپیداست، فهرست نام‌هایشان پنهان است، سخن گفتن از قصه خونین‌شان ممنوع است و پرس و جو از سرنوشت‌شان جرم است. اما سرود سرخ‌شان هم‌چنان در ضمیرها و قلب‌ها جاری است.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ اردیبهشت ۲, سه‌شنبه

۱۳۹۹ فروردین ۱۱, دوشنبه

مجاهد شهید جمیله موسوی خطیبی


مشخصات مجاهد شهید جمیله موسوی خطیبی

محل تولد: تبريز
سن: ۲۷
تحصیلات: ديپلم
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

جمیله موسوی‌خطیبی از سال۵۷ با مجاهدین آشنا شد. فعالیت حرفه‌یی خود را از سال۵۸ آغاز کرد. از همان ابتدا در نهاد دانش‌آموزی به کار مشغول شد و تا آستانهٌ ۳۰خرداد ادامه داد. سپس به نهاد سیاسی در بخش روابط خارجی منتقل شد و در قسمت خبر به کار مشغول گردید. پس از شروع مقاومت مسلحانه انقلابی، جمیله قدم به میدان رزم نهاد و مسئولیتهای مختلفی را در این عرصهٌ جدید نیز به‌عهده گرفت. در سال۶۱ به منطقه اعزام شد. تا سال۶۳ در بخش شهرستانها به‌کار پرداخت و در سال۶۴ به بخش اطلاعات و پس از آن حفاظت منتقل شد. با گسترش یکانهای رزمی ارتش آزادیبخش، وارد این یکانها شد و به کسب آمادگی برای شرکت در عملیات پرداخت. با اعلام عملیات فروغ جاویدان، سراپا شور به میدان شتافت و طی رزمی حماسی خون پاکش را فدیهٌ آزادی خلق و میهنش کرد. 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ فروردین ۳, یکشنبه

مجاهد شهید میرحسن آتش پیکر


مشخصات مجاهد شهید میرحسن آتش پیکر

محل تولد: بناب
سن: ۲۹
شغل: معلم
محل شهادت: مراغه
تاریخ شهادت: بهمن ۱۳۶۰

مریم رجوی: اما حرف مردم ایران و پیشتازانشان این است که هرچقدر رنج بکشیم، هرچقدر سربدار شویم یا با رگبار گلوله‌ها، قلبمان بایستد، اما نبض زندگی در دست ماست و صدباره و هزارباره قیام می‌کنیم.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ اسفند ۱۹, دوشنبه

مجاهد شهید مهدی منزهی



مشخصات مجاهد شهید مهدی منزهی

محل تولد: تبريز
سن: ۲۸
تحصیلات: دکترا
شغل: دکتر 
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

مهدی منزهی از هواداران قدیمی مجاهدین در آمریکا و در حال گذراندن سال آخر رشتهٌ پزشکی در هوستون بود. او طی ۷سال به‌طور مستمر با انجمن هواداران مجاهدین از نزدیک کار کرده بود. در تیرماه سال۶۶ وقتی خبر شهادت مجاهد شهید محمدحسین عظیمی را، در جریان یک درگیری، شنید تقاضای پیوستن به ارتش آزادیبخش کرد. پس از رفتن به منطقه، در عملیات چلچراغ و فروغ جاویدان به‌عنوان امدادگر، به صحنه رفت. در عملیات فروغ جاویدان لحظه‌یی آرام و قرار نداشت. وظایفش را با دلسوزی و عواطف انقلابی و انسانی انجام می‌داد. مهدی سرانجام خون پاکش را تقدیم به راه و آرمانش کرد و به کاروان جاودانه‌فروغهای آزادی پیوست. 
«…‌من، مهدی منزهی… که حدود ۹سال است در آمریکا اقامت دارم، وقتی خبر شهادت مسئولم ـ‌در هوستون به‌مدت ۷سال‌ـ برادر مجاهد شهیدم محمدحسین عظیمی (فرمانده مهدی) را شنیدم، با خودم عهد کردم که تا سرنگونی رژیم دجال خمینی خون‌آشام و گرفتن انتقام خون او تمام تلاش و کوشش خود را به‌کار گیرم و با آخرین توان و نیرو و با نهایت فداکاری و ازخودگذشتگی، به جنگ این دشمن خدا و خلق بشتابم… ‌آماده‌ام که برای مبارزه با این جلاد خون‌آشام به منطقه و به پایگاههای نظامی سازمان اعزام بشوم. امیدوارم که بتوانم در کنار سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران تمامی مسئولیتهای محوله‌ام را به بهترین نحو انجام بدهم». تقاضانامه ‌ـ‌ ۱۱آبان۶۶ 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید