۱۳۹۵ تیر ۱۰, پنجشنبه

تا عشقِ به هموطن نجوشد به دل هموطني



تا عشقِ به هموطن نجوشد به دل هموطني 
كي عزم كند هموطني به رزم با اهرمني 
تا اشك محبت نچكد ز بهر همنوع ز چشم 
كي خون تني برجهد و سرخ كند پيرهني
احساس يگانگي اگر «من» نكنم با «تو» عزيز 
كي بهر سعادت «تو»يي بگذرد از خويش «من»ي 
گر از غم ديگران در آتش ننشيند جگري 
كي لالة گلگون شهيدي بدمد در چمني 
گر غلغله و شورش عشقي نفتد در دل و جان 
كي دل سر بازار از ايثار بگويد سخني
م.شوق

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر